جدول جو
جدول جو

معنی خسته بندی کردن - جستجوی لغت در جدول جو

خسته بندی کردن
(بَ گُ رَ / رِکَ دَ)
جراحت بندی کردن. زخم بندی کردن. (یادداشت مؤلف) ، جراحی کردن. (یادداشت بخط مؤلف)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
بستن اشیا (مانند میوه و غیره) بصورت جعبه ها و قوطی ها و مانند آن
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
Bundle, Pack, Package
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
Batch, Categorize
دیکشنری فارسی به انگلیسی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
regrouper, emballer
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
regrouper, catégoriser
دیکشنری فارسی به فرانسوی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
จัดกลุ่ม , จำแนก
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
bundelen, inpakken
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
groeperen, categoriseren
دیکشنری فارسی به هلندی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
มัด , ห่อ
دیکشنری فارسی به تایلندی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
गठरी बनाना , पैक करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
mengemas
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
mengelompokkan, mengategorikan
دیکشنری فارسی به اندونزیایی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
एकत्र करना , श्रेणीबद्ध करना
دیکشنری فارسی به هندی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
לקשור , לארוז
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
לקבץ , לסווג
دیکشنری فارسی به عبری
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
束ねる , パッケージする , 包装する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
バッチ処理する , 分類する
دیکشنری فارسی به ژاپنی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
agrupar, empaquetar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
raggruppare, categorizzare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
agrupar, categorizar
دیکشنری فارسی به اسپانیایی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
impacchettare, imballare
دیکشنری فارسی به ایتالیایی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
agrupar, categorizar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
agrupar, embalar
دیکشنری فارسی به پرتغالی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
批量处理 , 分类
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
捆绑 , 打包 , 包装
دیکشنری فارسی به چینی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
grupować, kategoryzować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
związywać w pęk, pakować
دیکشنری فارسی به لهستانی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
групувати , категоризувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
зв'язувати в пучок , пакувати
دیکشنری فارسی به اوکراینی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
in Chargen einteilen, kategorisieren
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
bündeln, packen, verpacken
دیکشنری فارسی به آلمانی
تصویری از دسته بندی کردن
تصویر دسته بندی کردن
دسته بندی کردن
группировать , категоризировать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
связывать в связку , паковать
دیکشنری فارسی به روسی
تصویری از بسته بندی کردن
تصویر بسته بندی کردن
بسته بندی کردن
묶다 , 포장하다
دیکشنری فارسی به کره ای